یک شنبه 15 تير 1398
بیدارم کن بیدارم کن از کابوسی که دم به دم با من میاد
بیدارم کن از تصویر یه برگ سبز تو چنگ باد
بیدارم کن از این وحشت بیدارم کن
فانوسم باش فانوسم باش تو تاریکی که لحظه لحظه با منه
فانوسم باش وقتی این شب ستاره ها میشکنه
فانوسم باش تو این غربت نازنینم
با من باش آواز تو صدای شهر بی صداست
لبخند تو خلاصه ترانه هاست
دستای تو برای زخم من دواست بیدارم کن
منو ببر که خسته ام که خسته از سیاهی ام
منو ببر به سمت صبح منو ببر به سمت نور
به سمت نور
بیدارم کن بیدارم کن از کابوسی که دم به دم با من میاد
بیدارم کن از تصویر یه برگ سبز تو چنگ باد
بیدارم کن از این وحشت بــــــــیدارم کن
نظرات شما عزیزان:
نويسنده : Reza&Elahehnaz